نوشته شده توسط : جعفر

 

زمانی که تمام صفحه به صورت افقی قابل نمایش برای کاربر نباشد یعنی اندازه viewport متناسب با محتوای صفحه نمی باشد قاعده PageSpeed Insights فعال می شود.

 

چگونه مشکل Size Content to Viewport را حل کنیم؟

مروری بر Size Content to Viewport
هنگام طراحی سایت باید آن را واکنش گرا طراحی کنیم یعنی در هر دستگاهی چه کامپیوترهای شخصی و چه در تبلت ها و چه در موبایل سایت اسکرول افقی نیندازد که در غیر این صورت سبب ناخوشایندی کاربران خواهد شد چون آن ها عادت به اسکرول عمودی دارند.
وب سایت برای این که هوشمند باشد و تشخیص دهد در چه دستگاهی در حال اجراست می توان از متاتگ viewport استفاده کند این تگ width صفحه را هنگام باز شدن به صورت خودکار تشخیص می دهد و مقدار بزرگ نمایی را کنترل می کند.
باید اندازه ی محتوای صفحه را متناسب با اندازه viewport تنظیم کنید تا بتوانید از ایجاد اسکرول افقی خودداری کنید.

پیشنهادات برای Size Content to Viewport
1. برای عناصر صفحه از تنظیم مقدارها به صورت مطلق در عرض خودداری کنید بلکه آن را به صورت نسبی در عرض تعریف کنید چون ممکن است مناسب دستگاه های مختلف نباشد. مثال:

Absolute: { div { width: 999px} }

Relative: Width: 100%;

2. برای نمایش سبک های مختلف از CSS media queries استفاده کنید.
3. استفاده از تصاویر ریسپانسیو بدون استفاده از reflow در مقاله this article بیان شده است که چطور آن را هنگام بارگذاری استفاده نکنیم.
لی اوت یا reflow مکان دقیق هر المنت در صفحه نمایش را مشخص می کند



:: بازدید از این مطلب : 199
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 شهريور 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر
 
 

 

در این بحث به بررسی جایگاه برند سازی در کسب در آمد اینترنتی و تجارت الکترونیک می پردازیم.
در شرایطی که در همه دنیای کسب و کار اینترنتی ، برندها در حال راه اندازی امپراطوری های عظیمی هستند هیچ برند حرفه ائی ایرانی در بازار کسب در آمد اینترنتی بچشم نمی خورد. آن شرکت ها یا صنایعی هم که قابلیت برند شدن را دارا هستند یا برنامه کسب در آمد اینترنتی ندارند و یا به نظر می رسد برای آن اهمیتی قائل نیستند.

 

نکته غیر قابل کتمانی است که بسیاری از طراحان پایگاه های کسب در آمد اینترنتی در ایران تقاوت بین لوگو و آرم یا نشان تجاری را نمی دانند و اگر هم لوگو یا آرمی را برای پایگاه کسب در آمد اینترنتی شان طراحی می کنند ، کارکرد آن به قرار گرفتن در سمت چپ و بالای همه صفحات پایگاه کسب در آمد اینترنتی شان محدود می شود و دیگر هیچ برنامه خاصی برای آن ندارند.

می خواهم تلاش کنم با پرهیز از مباحث تئوری به ارزش عملی این طرح کوچک برای پایگاه های کسب در آمد اینترنتی که باید برای آن وقت زیادی گذارد بپردازم.

article_image_one_58.jpg

همه دوستانی که به کسب در آمد اینترنتی مشغولند آنقدر با نشان های تجاری پایگاه کسب در آمد اینترنتی مانند گوگل یا یاهو یا ای.بی یا آمازون بطور روزمره برخورد میکنند و دیدن آن ها برایشان بدیهی است که کمتر به این نکته متمرکز می شوند که چه پروسه ائی این لوگو ها را تبدیل به برند نموده و چه برنامه ریزی در پشت این کار نهفته است. غالب ما می دانیم که این سایت ها تیم های طراحی و بازاریابی خاصی برای انتشار و برجسته سازی برندهایشان دارند اما کمتر به اهمیت این کار در کسب در آمد خودمان از اینترنت می اندیشیم.

در مباحث راه اندازی پایگاه های کسب در آمد اینترنتی گفتیم که انتخاب آدرس مناسبی که به یاد مخاطب بماند اهمیت دارد. در آن مقاله توضیح دادیم که یک لوگوی مناسب تجارت الکترونیکی که با استانداردهای بازاریابی چریکی طراحی شده باشد ، می تواند بازگشت مخاطبین را تضمین نماید اما براستی چرا؟

این از ادات روانشناسی است که مخاطبین نسبت به رنگ ها و طرحها واکنش نشان می دهند و برخی آن ها را گریزان و برخی جذب میکنند. بنابر این از یک برند انتظار می رود که این کارها را برای یک پایگاه کسب در آمد اینترنتی انجام دهد:

- آدرس پایگاه کسب در آمد اینترنتی را در خود داشته باشد و به خاطر مخاطب ثبت کند.
- رنگ مناسبی با سلیقه عام مخاطبین پایگاه کسب در آمد اینترنتی داشته باشد تا ذهن ایشان گریزان نشود ( مثلاً به نظر شما برند یک فروشگاه کسب در آمد از فروش لوازم ماهیگیری باید رنگ زمینه قهوه ائی داشته باشد یا آبی؟ ).
طرحی قالب شکن داشته باشد تا بتواند تمرکز اولیه مخاطب پایگاه کسب در آمد اینترنتی را به خود جلب نماید. این کار را معمولاً با قرار دادن یک علامت پنهان در برند انجام می دهند.
- به تنهائی و کاملاً به اتکا به شمایه گرافیک بتواند به مخاطب پایگاه کسب در آمد اینترنتی بگوید که در زیر این برند چه تجارتی صورت می گیرد.
- شعار پایگاه کسب در آمد اینترنتی را در خود نهفته داشته باشد.
- و ادات بسیار زیاد دیگری که منظور نظر بحث ما نیست و می توانید درباره آن ها در اینترنت جستجو نمایید.

بسیاری از پایگاه های کسب در آمد اینترنتی برای خلق چنین طرح زیرکانه ای هزینه های زیادی را به طراحان پرداخت می کنند. اما بعد از آفرینش این طرح چه؟ آیا فقط روی کارت های ویزیت ، بنرها و گوشه صفحات پایگاه کسب در آمد اینترنتی تبعید خواهد شد یا می تواند از این کار نقش مهم تری به عهده بگیرد؟

واقعیت این است که تا محدوده خاصی در کسب در آمد اینترنتی برندها تحت حمایت بازاریابان قرار می گیرند اما از محدوده خاصی به بعد این کسب و کارها هستند که تحت حمایت برندها قرار خواهند گرفت. این آن رازی است که برند سازی را با اهمیت می نماید و صاحبان کسب و کارها و پایگاه های کسب در آمد اینترنتی بزرگ را قانع می کند که برای برند خود بیشتر از کسب درآمدشان هزینه بازاریابی صرف نمایند. برای مثال غالب جوان های ما در کشور خودمان می دانند که پوشاکی که مارک آدیداس داشته باشد از همتای خودش بدون این برند بسیار گرانتر است! برند آدیداس در حال حمایت از کسب در آمد از کالاهای این شرکت است و یا هیچکس در خرید کتاب از برند پایگاه اینترنتی آمازون تردید رسیدن یا نرسیدن کتابش را ندارد.

خوب اکنون برسیم به یک سئوال مهم: شما برای برند سازی در کسب در آمد اینترنتی تان چه برنامه ای دارید؟

اینترنت محیط تقریباً نامنتهی است که هر پایگاه کسب درآمدی میتواند برای همیشه در آن از چشم کاربرانش پنهان بماند. برندها به تنهائی جلوی این اتفاق را می گیرند پس باید برای آن برنامه داشته باشید. اگر مطالب قبلی را به دقت خوانده باشید نکات زیادی درباره آنچه میتوانید با یک برند انجام دهید را خواهید یافت.

پس برای اندیشیدن به این طرح کوچک سرنوشت ساز برنامه ای بریزید!

 



:: بازدید از این مطلب : 214
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 شهريور 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

ساخت یک برند بی نقص بسیار زمان بر است ولی با این حال باید یک سری اقدامات را به منظور تقویت برندی که دارید را انجام دهید، کارهایی که در نهایت باعث می شوند شما بتوانید در عرصه تجارت خود به نیکی شناخته شده و در نهایت به موفقیت دست یابید.

 

برند شما نشان دهنده و در بر گیرنده تمامی فعالیت های تجاری شما است. نامی که برای شرکت خود انتخاب کرده اید، شعار تبلیغاتی، رنگ هایی که در لوگوی برند و طراحی های خود بکار برده اید و محتوایی که منتشر می کنید، جنبه های بصری و پیام برند شما را انتقال می دهند.
برای رسیدن به یک برند موفق لازم است تمام اقدامات شما برای شناخته شدن، یکپارچه باشد. بنابراین درنظر داشته باشید که هر اقدامی چه بوسیله روش های کلاسیک بازاریابی و چه در فضای مجازی انجام می دهید باید مطابق هم باشند. در ادامه نگاهی دقیق به پنج روشی می اندازیم که از آن ها در بازه های زمانی کوتاه برای تقویت برند خود در وب می توانید استفاده کنید.

article_image_one_117.jpg

قرار دادن جنبه های بصری برند در جایگاه های صحیح.

جنبه های بصری برند شما، ابزارهایی محکم برای پشتیبانی از چیزی که شما به دنبال دست یابی به آن هستید، به شمار می روند. مشتریان، برند شما را بواسطه نشانه های شما می شناسند، طرح و رنگ هایی که استفاده می کنید باید تداعی کننده شما باشند. به همین منظور باید از خود بپرسید که :

  • آیا طراحی ها از طرح و رنگ لوگوی من الهام گرفته است؟
  • لوگو در مکانی که باید باشد، قرار گرفته؟ در ایمیل یا پروفایل رسانه های اجتماعی شما به چشم می آید؟
  • ظاهر حساب کاربری توییتر و فیسبوک شما نشان دهنده طرح و رنگ لوگوی شما است؟

اگر جواب این ها منفی ست، به دنبال اصلاح این موارد باشید، به عنوان مثال پس زمینه رنگ لینکدین و دیگر شبکه های اجتماعی خود را عوض کنید.

با طرفداران، دنبال کنندگان تان در شبکه های اجتماعی و دوستان خود در تعامل باشید.

برندی موفق است که افراد خواهان برقرای ارتباط و تعامل با آن باشند. شما می توانید با پاسخ گویی به سوالات، نظرات و پیشنهادات مشتریان خود با آن ها در ارتباط باشید. زمانی را صرف پاسخگویی به آخرین سوالاتی که در صفحات رسانه اجتماعی پرسیده شده است کنید. نتیجه تمام این موارد این است که تصویر شما در ذهن افراد به عنوان یک فرد پاسخ گو و خوب شکل می گیرد. من از hootsuite استفاده می کنم. یکی از چپیزهایی که من هر روز با آن درگیرم. آیا می دانید هر جایی اسمی از تیم ما بیاید من هم حضور دارم ؟!

یک لیست دنبال کنندگان و جستجو های دقیق بسازید. ما در وب برندینگ بدون این نرم افزار هیچ کاری نمی توانیم بکنیم.

از یک ابزار اجتماعی برای بررسی اشاراتی که به برند شما می شود استفاده کنید.

ابزاری نظیر hootsuite به شما اجازه می دهند هر زمان که به برند شما در رسانه های اجتماعی می شود را بررسی کنید و فعالیت هدف داری در شبکه های اجتماعی داشته باشید. گفتگوها را دنبال و زمانی که چیزی برای گفتن دارید وارد بحث ها شوید.

استفاده استراتژیک از محتوا برای برندسازی.

هر روز، ما حجم عظیمی از اطلاعات را صرف اخبار تجاری، پست های ” چطور می شود که ….” در رابطه با موضوعاتی که دوست داریم، و پست هایی که محض تفریح و خنده ایجاد می شوند، می کنیم. زمانی که نمی توانیم این پست ها را به اشتراک بگذاریم، دو فرصت طلایی را برای ارائه قدرتمند اطلاعات از دست می دهیم. زمانی که شما محتوا یا پست های رقبا یا همکاران خود را به اشتراک می گذارید، آن ها شاهد حمایت شما هستند و احتمال اینکه آن ها نیز چنین کار مشابهی انجام دهند بالا می رود. همچنین، هر زمان که یک خواننده بواسطه شما متوجه محتوایی عالی می شود، این امر به ارزش برند شما می افزاید. اشتراک گذاری چیزی از شما کم نمی کند. یکی از مهمترین فاکتور هایی که شما با این آیتم بدست می آورید وفاداری است.( در مورد وفاداری به برند بیشتر بدانید.)

به دنبال معرفی برند خود باشید.

چنین کاری را می توان به شیوه های متعددی انجام داد به عنوان مثال زمان نوشتن پست مهمان بیوگرافی کوتاهی نیز از خود به جا بگذارید. شما باید روی پیام برند خود کار کنید چون می تواند باعث شود فرصت های زیادی در اختیار شما قرار گیرد و کمک کند مشتریان برند شما را مورد توجه قرار دهند و نسبت به آن شناخت مثبتی به دست آورند.
برندسازی جزء مهم موفقیت در فعالیت تجاری شما به شمار می رود. از کوچکترین فرصتی حداکثر استفاده را برای اصلاح نحوه پیام رسانی برند خود و جنبه های بصری آن، افزایش درگیری و تعامل با مخاطبین و پیدا کردن محتوای عالی و همچنین بررسی دقیق شرایط بازار ببرید تا بعد از مدت زمانی، بسته به وقتی که گذاشته اید، شاهد رشد موثر و سریع برند خود باشید!

 



:: بازدید از این مطلب : 180
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 شهريور 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

فرآیند بازاریابی یک فرآیند اجبار به حساب می آید. زیرا در این فرآیند پیغام خاصی به گروه خاصی از مخاطبین اطلاع داده می شود که هدف آن خرید محصول توسط آنان است. به نوعی تداعی گر این جمله است : محصول ما را بخرید چرا که از سایر محصولات بهتر است و یا چون با حال تر است و یا چون افراد مشهور آن را می خرند. این یک بازنگری ساده است اما جمع بندی کلی نیست.

 

نظرات کاملا متفاوت در این رابطه وجود دارد که بنا به نظر برخی بزرگان، بازاریابی فرآیند معرفی کالا یا خدمت است.
این مهم با مفهوم برندینگ تفاوت اساسی دارد. برندینگ باید مشتمل بر هنر متقاعد کردن باشد و در زیر پوست هر تلاش بازاریابی نهفته است. برندینگ اجبار نیست بلکه اختیار است. برندینگ فرآیند تکیه بر حقایق اساسی یا ارزش های یک سازمان، کالا و یا خدمت است.

article_image_one_113.jpg

این ارتباطی بین ویژگی های سازمان، ارزش ها و عملکرد است که مشخص می کند برند خاص چیست و چه چیز هایی دارد.برند مردم را تشویق می کند که محصولی را بخرند و به طور مستقیم هر آن چه را که فرآیند بازاریابی و فروش در تکمیلش نقش داشته اند، حمایت می کند اما به هیچ وجه فریاد نمی زند که من را بخر. به جایش می گوید این چیزی است که من هستم. دلیل این است که من وجود دارم. اگر موافقی، اگر من را دوست داری، می توانی من را بخری، از من حمایت کنی، و من را به دوستانت معرفی کنی.
برندینگ فرآیندی استراتژیک است اما بازاریابی تکنیکی است.
بازاریابی ممکن است به یک برند مربوط باشد اما برند به طور خاص بزرگ تر از هر تلاش بازاریابی است. برند چیزی است که بعد از بازاریابی می ماند. این چیزی است که در ذهن می ماند.برند مشخص می کند که وفاداری مشتریانش به کجا منجر خواهد شد و آیا اصلا مشتریان وفادار هستند یا نه. بازاریابی ممکن است شما را متقاعد کند که محصولی خاص را خریداری کنید اما آن چه در ذهن شما نقش خواهد بست و شما را به سمت خرید مجدد سوق می دهد، برندینگ است. به عبارت ساده تر برند شناسه خود است و بیانگر تمامی ویژگی هایی است که از یک محصول خاص توقع دارید.

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 200
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 شهريور 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

زمانی که بشر قادر به سخن گفتن نبود قصه گویی را خوب بلد بود. سند این حرف نقاشی هایی است که توسط انسان های اولیه در غارها کشیده شده اند است.داستان گویی شغل انسان باستان است هیچ فرهنگی روی زمین وجود ندارد مگر اینکه پشتوانه ای عظیم و غنی از اسطوره ها و افسانه ای پر زرق و برق و ترسناک را به همراه خود داشته باشد.

 

تحقیقات روانشناسی مدرن ثابت کرده است که تصویر اثرات فوق العاده ای در ریشه مغز ما می گذارد. این تحقیقات همچنین ثابت کرده اند که یک داستان هیجان انگیز بیشتر از یک نوشته معمولی بر تحرکات مغز ما اثر می گذارند.
دنبال کردن روایات، فعالیت شخصیت ها و گذاشتن خود فرد به جای شخصیت اصلی داستان کارهایی است که باعث تحرک زیاد مغز ما می شود.هرچقدر این تحرکات بیشتر باشد فراموشی آن مطلب دیرتر اتفاق می افتد.
اما دلیل همه این ها تصویر سازی ذهنی است.اگر شما چیزی را تصویر سازی کنید باعث می شود ذهن شما دیرتر دست به فراموشی آن مطلب بزند.

article_image_one_92.jpg

 

شما زمانی که کتابی مطالعه کردید تقریبا بعد از گذشت یک هفته بخش های زیادی از آن کتاب را فراموش کرده اید اما چه اتفاقی می افتد که فیلمی را که دو سال پیش دیده اید کماکان با جزئیاتش به خاطر دارید؟
تحقیقات نشان می دهد که دیدن ۷۵% آموزش را در پی دارد.
متخصصان تبلیغات با توجه به این پژوهش ها از سال ها قبل در پی این هستند که برندهایی بسازند که بر اساس تصویر شناخته شوند و حول محور یک داستان بچرخند.
برای مثال می توانید مقاله ساخت برند برای موفقیت در بازار را مطالعه کنید که نگاهی به داستان برند سازی مارلبورو انداخته است.
مثال این نوع برند ها کم نیستند دلقک مو فرفری مک دونالد یا حتی میمون چی توز نمونه هایی از این قضیه هستند.
این را هم بدانید که شخصیت سازی و تصویر سازی برندتان باید مناسب با استراتژی بازاریابیتان باشد تا باعث پیشرفت تان گردد.
مک دونالد در برهه ای از زمان تصمیم گرفت تا شخصیت دلقکی خود را به شخصیت فضانورد تغییر دهد تا اشاره به آینده داشته باشد اما کمی بعد از اجرای این مقوله از ادامه این روند منصرف شد زیرا اعتقاد داشتند افرادی که در کودکی خود با این دلقک رابطه عاطفی برقرار می کنند زمانی که بزرگ شدند هم مشتری ثابت این برند خواهند بود.

متخصصان معتقدند که ۷ نوع داستان سرایی در زمینه تبلیغات وجود دارد که عبارتند از:

حساس ثروت: کاری که برند Boss به خوبی آن را به اجرا در آورده است به گونه ای که مصرف کنندگان آن واقعا احساس می کنند که از نجیب زادگان هستند.

زندگی دوباره: شرکت های بیمه از این نوع داستان ها در تبلیغات خود بهره می برند.

تلاش: تبلیغات خودرو سازان نمونه بارز این داستان هاست.

کمدی: کاری که مک دونالد انجام می دهد.

عاطفی: تولید کنندگان عطر و لوازم آرایش از این راه کار بهره می گیرند.

غلبه بر دشمن:برای برند هایی که در زمینه پاکیزگی فعالیت دارند مناسب است.

هر برندی که دوست دارید را مورد مطالعه قرار دهید فرقی نمی کند آن ها هم داستانی برای گفتن دارند.
اصلی که وجود دارد این است که هرقدر که مشتری به کالا اهمیت می دهد به احساساتی که در استفاده از این محصول عایدش می شود هم اهمیت می دهد.
زمانی که شما از این موارد استفاده می کنید پا به عرصه بازاریابی احساسی گذاشته اید مقوله ای که باعث می شود مشتریان ثابتی در اختیار داشته باشید که برای زمان طولانی مشتری شما باقی خواهند ماند.



:: بازدید از این مطلب : 211
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 شهريور 1399 | نظرات ()