فرآیند بازاریابی یک فرآیند اجبار به حساب می آید. زیرا در این فرآیند پیغام خاصی به گروه خاصی از مخاطبین اطلاع داده می شود که هدف آن خرید محصول توسط آنان است. به نوعی تداعی گر این جمله است : محصول ما را بخرید چرا که از سایر محصولات بهتر است و یا چون با حال تر است و یا چون افراد مشهور آن را می خرند. این یک بازنگری ساده است اما جمع بندی کلی نیست.
نظرات کاملا متفاوت در این رابطه وجود دارد که بنا به نظر برخی بزرگان، بازاریابی فرآیند معرفی کالا یا خدمت است.
این مهم با مفهوم برندینگ تفاوت اساسی دارد. برندینگ باید مشتمل بر هنر متقاعد کردن باشد و در زیر پوست هر تلاش بازاریابی نهفته است. برندینگ اجبار نیست بلکه اختیار است. برندینگ فرآیند تکیه بر حقایق اساسی یا ارزش های یک سازمان، کالا و یا خدمت است.
این ارتباطی بین ویژگی های سازمان، ارزش ها و عملکرد است که مشخص می کند برند خاص چیست و چه چیز هایی دارد.برند مردم را تشویق می کند که محصولی را بخرند و به طور مستقیم هر آن چه را که فرآیند بازاریابی و فروش در تکمیلش نقش داشته اند، حمایت می کند اما به هیچ وجه فریاد نمی زند که من را بخر. به جایش می گوید این چیزی است که من هستم. دلیل این است که من وجود دارم. اگر موافقی، اگر من را دوست داری، می توانی من را بخری، از من حمایت کنی، و من را به دوستانت معرفی کنی.
برندینگ فرآیندی استراتژیک است اما بازاریابی تکنیکی است.
بازاریابی ممکن است به یک برند مربوط باشد اما برند به طور خاص بزرگ تر از هر تلاش بازاریابی است. برند چیزی است که بعد از بازاریابی می ماند. این چیزی است که در ذهن می ماند.برند مشخص می کند که وفاداری مشتریانش به کجا منجر خواهد شد و آیا اصلا مشتریان وفادار هستند یا نه. بازاریابی ممکن است شما را متقاعد کند که محصولی خاص را خریداری کنید اما آن چه در ذهن شما نقش خواهد بست و شما را به سمت خرید مجدد سوق می دهد، برندینگ است. به عبارت ساده تر برند شناسه خود است و بیانگر تمامی ویژگی هایی است که از یک محصول خاص توقع دارید.
:: بازدید از این مطلب : 255
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1